در صنعت نفت و گاز، شناخت دقیق سازندهای زیرسطحی زیربنای تصمیمگیریهای فنی، اقتصادی و ایمنی محسوب میشود. یکی از کارآمدترین روشها برای دستیابی به این شناخت، عملیات Wireline Logging است که امکان اندازهگیری پیوسته خواص فیزیکی و پتروفیزیکی سازند را بدون نیاز به حفاری اضافی فراهم میسازد. این عملیات با استفاده از ابزارهای پیشرفته، اطلاعاتی از قبیل نوع سنگ، تخلخل، اشباع سیالات و ویژگیهای مخزن را در اختیار مهندسان قرار میدهد و نقشی کلیدی در چرخه توسعه میدانهای نفت و گاز ایفا میکند.
با این حال، استفاده از چشمههای پرتوزا در برخی ابزارهای وایرلاین، بهویژه لاگهای هستهای، این عملیات را در زمره فعالیتهای دارای ریسک پرتویی قرار میدهد. مدیریت ایمن این ریسک، شرط اساسی حفاظت از نیروی انسانی، محیط کار و پایداری عملیات است.
مراحل عملیات Wireline :
عملیات Wireline به فرآیندی اطلاق میشود که در آن ابزارهای اندازهگیری از طریق کابل به داخل چاه فرستاده میشوند تا بدون نمونهبرداری مستقیم از سنگ، اطلاعات جامعی از سازند ثبت گردد. این دادهها شامل لیتولوژی، تخلخل، اشباع سیالات و قابلیت جریان سیال در مخزن است که بهصورت پیوسته با عمق اندازهگیری میشوند.
لاگهای وایرلاین به سه گروه اصلی تقسیم میشوند: 1- لاگهای الکتریکی 2- لاگهای صوتی و 3- لاگهای هستهای
لاگهای الکتریکی:برای اندازهگیری مقاومت ویژه و پتانسیل خودزا بهکار میروند.
لاگهای صوتی: خواص مکانیکی و ژئومکانیکی سازند را بررسی میکنند.
لاگهای هستهای: شامل گاما، نوترون و دانسیته هستند که از پرتوهای یونساز استفاده میکنند.
در لاگهای هستهای، پاسخ سازند به پرتوهای گاما یا نوترون مبنای تفسیر ویژگیهای مخزن قرار میگیرد و امکان ارزیابی غیرمستقیم خواص سنگ حتی پشت جداره فلزی چاه فراهم میشود.
پرتوهای مورد استفاده در لاگهای هستهای:
پرتوهای مورد استفاده در لاگهای هستهای از نوع یونساز بوده و به دلیل قدرت نفوذ بالا، میتوانند منجر به پرتوگیری کارکنان شوند. همین ویژگی، ایمنی پرتویی را به یکی از حساسترین ابعاد عملیات وایرلاین تبدیل میکند.
برای ارزیابی و کنترل پرتوگیری، کمیتهایی مانند دز جذبشده، دز معادل و دز مؤثر تعریف شدهاند که دز مؤثر با واحد سیورت مهمترین شاخص حفاظت پرتویی است. بر اساس توصیههای کمیسیون بینالمللی حفاظت پرتویی (ICRP) و مقررات ملی، حد مجاز دز مؤثر سالانه برای پرتوکاران ۲۰ میلیسیورت تعیین شده است. این حدود، مبنای تشخیص پرتوکاری، تعیین الزامات حفاظتی و برخورداری از مزایای قانونی مانند حق اشعه طبق دستورالعملهای سازمان انرژی اتمی ایران محسوب میشود. عدم رعایت این الزامات میتواند پیامدهایی از قبیل آسیبهای بلندمدت سلامت، آلودگی محیطی و حوادث پرتویی را به دنبال داشته باشد.
نحوه مدیریت ایمنی پرتویی:
مدیریت ایمنی پرتویی در عملیات وایرلاین از طریق مجموعهای از اقدامات فنی و مدیریتی انجام میشود. پایش دز پرتوگیری با استفاده از دزیمترهای فردی نظیر TLD و OSL و همچنین دزیمترهای محیطی و SurveyMeter های پرتابل صورت میگیرد. از سوی دیگر، محل عملیات بر اساس سطح خطر به نواحی ممنوعه، کنترلشده و تحت نظارت تقسیم میشود. این ناحیهبندی یکی از ابزارهای کلیدی کاهش ریسک پرتوگیری و از الزامات اساسی نظام حفاظت پرتویی است. اصل ALARA بهعنوان ستون اصلی حفاظت پرتویی تأکید میکند که دز دریافتی باید تا حد امکان عملی کاهش یابد. این اصل بر سه راهبرد کاهش زمان حضور در کنار چشمه، افزایش فاصله و استفاده از حفاظ مناسب استوار است و حتی در صورتی که دز دریافتی کمتر از حدود مجاز باشد نیز باید رعایت شود.
نکته مهم اینکه در این میان، نقش مسئول ایمنی پرتویی(RSO) نقشی محوری و غیرقابل جایگزین است. RSO مسئول نظارت بر کار با چشمههای پرتوزا، آموزش پرتوکاران، پایش دز دریافتی، مستندسازی و مدیریت شرایط اضطراری پرتویی است. تجربه حوادثی نظیر گمشدن سورسهای پرتوزا نشان میدهد که ضعف در کنترل و مدیریت منابع میتواند منجر به پرتوگیری افراد غیرمتخصص و آلودگی محیط شود. ثبت دقیق اطلاعات چشمهها، استفاده از Source Move Book، نصب علائم هشدار و آموزش مستمر کارکنان از اقدامات اساسی برای پیشگیری از چنین حوادثی است.
دیدگاهتان را بنویسید